روزهای پیش همزمان بود با سیزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو.بخش آخر دکلمهی اشعار حکیم عمر خیام با صدای شاملو را با آرزوی آرامش و شادی وی در وبلاگ قرار میدهم.تنها دوباره اشاره میکنم که قطعات آوازی ِ استاد شجریان از این فایلها خارج شده است.همچنین آهنگ این مجموعه ساختهی استاد شهبازیان است.
بخش نخست را دراینجاو بخش دوم را دراینجابخوانید و بشنوید
بخش سوم
این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند
زان روی که هست، کس نمیداند گفت
گردون نگری ز قد فرسودهی ماست
جیحون اثری ز اشک پالودهی ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهودهی ماست
فردوس دمی ز بخت آسودهی ماست
از من، رمقی به سعی ساقی مانده است
وز صحبت خلق، بی وفایی مانده است
از باده ی دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده است
چون آمدنم به من نبُد روز نخست
وین رفتن بی مراد، عزمی ست درست؟
بر خیز و میان ببند ساقی، چُست
کاندوه جهان به می، فرو خواهم شست
دوری که در او، آمدن و رفتن ماست
او را نه نهایت، نه بدایت پیداست
کس می نزند دمی در این معنی راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن در گذریم
با هفت هزار سالگان، سر به سریم
تا دست بر اتفاق بر هم نزنیم
پاییز نشاط، بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم، پیش از دم صبح
کین صبح، بسی دمد که ما دم نزنیم
صبح است، دمی با می گلرنگ زنیم
وین شیشه ی نام و ننگ بر سنگ زنیم
دست از عمل دراز خود باز کشیم
در زلف دراز و دامن چنگ، زنیم
دوران جهان، بی می و ساقی، هیچ است
بی زمزمه ی ساز عراقی، هیچ است
هرچند در احوال جهان می نگرم
حاصل همه عشرت است و باقی، هیچ است
دکلمه را از اینجا بشنوید و یا مستقیمدانلود کنید
,,
- ۰ نظر
- ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۵