نیک‌شاد

وبلاگ اختصاصی سیاوش اکبریان

نیک‌شاد

وبلاگ اختصاصی سیاوش اکبریان

نیک‌شاد، نامی ابداعی است که از دو آی دیِ مسنجرِ یاهو در سال‌های دور، گرفته شده که امروز به نوعی، شاید نام مستعارم هم شده باشد. وبلاگ نویسی رو ابتدا در پرشین بلاگ در سال 83 آغاز کردم و از آذر 83، در بلاگفا با نشانی "شاد باشید.بلاگفا.کام" ، ادامه دادم. از سال 90 در نشانی "نیکشاد.بلاگفا.کام" به نوشتن ادامه دادم که بعد از مشکلات اخیرِ بلاگفا، به " بیان" آمدم. اینجا هم قرار بر این دارم که از موسیقی و شعر و داستان و از این دست، بنویسم.

رباعیات خیام به روایت شاملو؛ بخش نخست

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۱۵ ق.ظ

 

آنچه در چند پست متوالی خواهید شنید، دکلمه شادروان احمد شاملوست از رباعیات حکیم عمر خیام با موسیقی زمینه ای از فریدون شهبازیان.توضیح اینکه،فایل ویرایش شده و در این دکلمه،آواز استاد شجریان حذف شده است.

                                     

**بخش نخست**

 

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من

وین حل معما نه تو خوانی و نه من   

هست از پس پرده گفت و گوی من و تو

چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من

 

چون ابر به نوروز، رخ لاله بشست

برخیز و به جام باده کن عزم درست

کین سبزه که امروز تماشاگه توست

فردا همه از خاک تو بر خواهد رست

  

من بی می ناب، زیستن نتوانم

بی باده، کشید بار تن، نتوانم

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید:

یک جام دگر بگیر و من نتوانم

 

از آمدنم، نبود گردون را سود

وز رفتن من، جاه و جلالش نفزود

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود

کین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

 

بنگر ز جهان چه طرف بر بستم؟هیچ

وز حاصل عمر، چیست در دستم؟هیچ

شمع طربم ولی چو بنشستم،هیچ

من جام جمم ولی چو بشکستم،هیچ

 

از  آمدن و رفتن ما سودی کو؟

وز بافته ی وجود ما پودی کو؟

در چنبر چرخ، جان چندین پاکان

می سوزد و خاک می شود؛ دودی کو؟

 

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم

وز داس سپهر سرنگون، سوده شدیم

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم

نابوده به کام خویش، نابوده شدیم

 

جامی ست که عقل آفرین می زندش

صد بوسه ی مهر بر جبین می زندش

این کوزه گر دهر، چنین جام لطیف

می سازد و باز، بر زمین می زندش

 

در کارگه کوزه گری بودم دوش

دیدم دو هزار کوزه، گویای خموش

هر یک به زبان حال با من می گفت:

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

 

آنان که محیط فضل و آداب شدند

در جمع کمال، شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند به روز

گفتند فسانه ای و در خواب شدند

 

از جمله ی رفتگان این راه دراز

باز آمده ای کو که به ما گوید راز؟

هان! بر سر این دو راهه از روی نیاز

چیزی نگذاری که نمی یابی باز

                                               بشنوید  یا مستقیم دانلود کنید

 


,

  • ۹۲/۰۲/۰۷
  • سیاوش اکبریان

احمد شاملو

عمر خیام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی