نیک‌شاد

وبلاگ اختصاصی سیاوش اکبریان

نیک‌شاد

وبلاگ اختصاصی سیاوش اکبریان

نیک‌شاد، نامی ابداعی است که از دو آی دیِ مسنجرِ یاهو در سال‌های دور، گرفته شده که امروز به نوعی، شاید نام مستعارم هم شده باشد. وبلاگ نویسی رو ابتدا در پرشین بلاگ در سال 83 آغاز کردم و از آذر 83، در بلاگفا با نشانی "شاد باشید.بلاگفا.کام" ، ادامه دادم. از سال 90 در نشانی "نیکشاد.بلاگفا.کام" به نوشتن ادامه دادم که بعد از مشکلات اخیرِ بلاگفا، به " بیان" آمدم. اینجا هم قرار بر این دارم که از موسیقی و شعر و داستان و از این دست، بنویسم.

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

یکی از برنامه‌های رادیو که کوتاه اما پر مخاطب بود (نمیدونم هنوز هست یا نه!) تقویم تاریخ بود. فکر می‌کنم 6 صبح پخش می‌شد و برای من جالب بود بدونم در روزی مثل امروز اما سال یا سال‌ها پیش، چه اتفاقی افتاده.
این علاقه باعث شد تقویم‌ها رو هم برای پیدا کردن روزهای گذشته بگردم و حتی امروز صفحه‌ی اول ویکی‌پدیا رو با علاقه نگاه می‌کنم.
29 سال پیش در چنین روزی، استاد غلام‌حسین بنان، از دنیا رفت. که جدای از زیبایی و خاص بودن صداش،  شخصی بود که بسیارانی از استادان امروز نزدش شاگردی کردند.بنان را با " آمدی جانم به قربانت" شناختم و در دهه‌ 60 خورشیدی که استاد شجریان یکه‌تاز بود،با مرحوم بنان بیشتر آشنا شدم، وقتی "در سوگ بنان" را خواندند و " من از روز ازل" رو بازخوانی کردند.بعد به یاد آوردم نوار کاست Sony قرمز رنگ بنان رو: آمدی جانم به قربانت....
و  ترانه‌های بیشتری شنیدم؛ بوی جوی مولیان، آمد اما، دگر چه می‌خواهی، کاروان، دلشکن و بیشتر و بیشتر حتی تا امروز که ترانه‌هاش رو سالار عقیلی بازخوانی می‌کنه (ای امید دل من کجایی) که گویا شبیه‌ترین صدا به بنان تلقی میشه.
بنان، به صدای مخملی‌اش شهره‌است، اما این صدای مخملی دقیقا یعنی چی؟ صدایی گرم با تحریرهایی خاص خودش، نه تحریر پله‌ای (بلبلی)، صدایی که الزاما با فریاد همراه نیست (که در متن زیر خواهید خواند کاری از روی آگاهی بوده نه از روی ناتوانی)، و شاید بهترین بم‌خوان باشد. شادروان بنان یکی از ارکان پایه‌گذاری "گلها" هم بوده.

دو متن خوب در خصوص استاد بنان خواندم که هر دو در بی بی سی فارسی منشر شده و در آخر بیست و هفت ترانه‌ که همواره از شنیدنشان لذت بردم رو به شما تقدیم می‌کنم.

   

بیوگرافی:

"استاد غلامحسین بنان" در اردیبهشت ماه سال 1290 خورشیدی در تهران خیابان "زرگنده" (قلهک)، در خانواده ای متمول و صاحب جاه، به دنیا آمد. پدرش "کریم خان بنان الدوله نوری" و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی میرزارکنی (رکن الدله) برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمد شاه قاجار بود. از شش سالگی بنا به توصیه استاد "نی داوود" به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از راهنمایی های مادرش که پیانو را بسیار خوب می نواخت بهره‌ها گرفت، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد، مرحوم "میرزا طاهر ضیاءذاکرین رثایی" و سومین استادش مرحوم "ناصرسیف" بوده‌اند. بنان در سال 1321 خوانندگی را در رادیو آغاز کرد، درآن زمان، شادروان روح الله خالقی مسئولیت رادیو را بر عهده داشت، روزی که بنان با عبدالعلی وزیری جهت امتحان به رادیو می روند در دفتر روح اله خالقی، ابوالحسن صبا هم نشسته بوده، از بنان می خواهند که برای ایشان قطعه ای بخواند و او «درآمد سه گاه» را آغاز می‌کند و صبا هم با ویلن او را همراهی می کند. هنوز «درآمد» تمام نشده بود که خالقی به صبا می گوید: "شما نواختن ویولن را قطع کنید" و به بنان اشاره می کند «گوشه حصار» را بخواند و بنان بدون اندک مکثی، با چنان مهارت و استادی «درآمد حصار» را می خواند و به «سه گاه» فرود می آید که روح اله خالقی بی اختیار برخاسته و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آینده وی را در هنر آواز درخشان پیش‌بینی می‌کند. صدای بنان، بسیار لطیف و شیرین، زیبا و خوش‌آهنگ بود، کوتاه می‌خواند ولی درهمین کوتاهی، ذوق و هنر بسیار نهفته است، غلت‌ها و تحریرهای او چون رشته مروارید غلطانِی، به هم پیوسته و مانند آب روان است. از سال1321 صدای "غلامحسین بنان"، همراه با همکاری عده‌ای از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد و شیفتگان فراوانی در سراسر کشور پیدا کرد. خالقی او را در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری خود را شروع کرد و از بدو شروع برنامه همیشه جاوید "گل‌های جاویدان" بنا به دعوت استاد ارجمند داود پیرنیا با آن همکاری داشت. بنان در طول فعالیت هنری خود، حدود 450 آهنگ اجرا کرد و آنچه که امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد، زیر و بم‌ها و تحریرات صدای اوست که مخصوص به خودش است. بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت. تصنیف زیبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترین معرف این ادعاست. غلامحسین بنان به سال 1315 خورشیدی به سمت بایگان در اداره کل کشاورزی استخدام شد و بعد از چندی به شرکت ایران بار که مرکز آن در اهواز بود منتقل گشت. پس از چند سال به معاونت آن اداره منصوب شد. در سال 1321 به تهران آمد و بنا به پیشنهاد مرحوم "فرخ" که وزیر خواربار بود، به سمت منشی مخصوص وزیر به کار پرداخت.
بعد از تغییر کابینه، به اداره کل غله و نان منتقل شد و چندی کفالت اداره دفتر و کارگزینی و مدتی هم مسؤولیت تحویل کوپن نان تهران را بر عهده داشت. در سال 1332 به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول شد و در سال 1334 ریئس شورای موسیقی رادیو شد. بنان در سال 1336 ه_ش در یک سانحه اتومبیل چشم راست خود را از دست داد. در سال 1346 نیز به عنوان اعتراض بر ابتذال‌خوانی در رادیو، خواندن را کنار گذاشت و زمان "قطبی" به طور کلی از رادیو قهر کرد و خانه‌نشین شد. غلامحسین بنان از ابتدا در برنامه های گل‌های جاویدان و گل‌های رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشته که ره‌آورد این همکاری ها ده‌ها برنامه گل‌های جاویدان، گل‌های رنگارنگ و برگ سبز است و برنامه های متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است. غلامحسین بنان مدت‌ها بود که مبتلا به ناراحتی جهاز هاضمه شده بود و از طرف دیگر حنجره‌اش نیز آمادگی بیان نیازهای درونیش را نداشت و به همین دلیل اندک اندک از خواندن اجتناب ورزید و از صحنه هنر کناره کشید و دیگر حدود بیست سال آخر عمر را تقریبا فعالیت چشم‌گیری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بیشتر رنجور می کرد و متاسفانه کوشش‌هاِی پزشکان و خاصه مراقبت‌ها و از خودگذشتگی‌های "پری بنان" همسر وفادار و مهربانش هم مؤثر نیفتاد و سرانجام درساعت 7 بعدازظهر پنجشنبه هشتم اسفندماه سال 1364 خورشیدی در بیمارستان ایران‌مهر قلهک جهان را بدرود گفت. گفتنی است وی در آواز به مکتب علینقی وزیری و روح الله خالقی گرایش داشت و یکی از هنرآموزان آواز در هنرستان موسیقی ملی و عضو ارکسترهای مختلف رادیو تهران بود. از جمله آثار او می توان به صفحات گرامافون همراه با نوازندگان مختلف و برنامه¬های رادیویی همراه با ارکستر گل‌ها و تکنوازان آن اشاره کرد. بهترین آثار او عبارتند از آواز دیلمان "تنها ماندم"، ماهور با پیانوی "رضا محجوبی"، همایون با "مرتضی محجوبی" و از دیگر تصانیف و قطعات این هنرمند برجسته می توان به کاروان، من از روز ازل، نوای نی، من بی دل، ساقی، آهنگ از "محجوبی"، دیدی ای مه آهنگ از "یاحقی"، مشتاق و پریشان، دیدار یار آهنگ از "وزیری"، حالا چرا آهنگ از "خالقی" اشاره کرد. "احمد ابراهیمی" و "کاوه دیلمی" از شناخته‌شده‌ترین شاگردان این هنرمند برجسته به حساب می آیند. "مرتضی نی¬داوود" نخستین کسی بود که به استعداد او در پی برد، بنان به نواختن ارگ و خواندن تصنیف و گاهی آواز روی آورد. گاهی هم به تشویق مادرش از آموزشهای پسر خاله خود برخوردار می شد. در سال 1296ش در مهمانی بزرگی که بنان الدوله راه انداخته بود، غلامحسین شش ساله به پیشنهاد مادر پشت ارگ نشست و قطعه ای نواخت و تصنیفی خواند. کودک شش ساله خیلی مورد توجه تحسین مهمانها قرار گرفت، ازآن شب به بعد، که پدر به استعداد پسر پی برده بود، او را پیش استادان بزرگ برای آموزش موسیقی و آواز فرستاد. بنان موسیقی را از " مرتضی نی داوود" و آواز را از "میرزا ضیاء الدین رضایی" فرا گرفت و از آنها نکته‌ها آموخت و از ردیف‌های موسیقی ایرانی آگاهی کامل یافت. بنان اگر چه در مدرسه ثروت مشغول تحصیل بود. اما بیشتر توجه او به موسیقی و آواز بود. بعدها در انجمن موسیقی ملی با کلنل وزیری مشغول کار شد. بنان در این انجمن سالهای سال خواننده بود. بعدها از کلاسهای "روح الله خالقی"، "ابوالحسن صبا"و"مرتضی محجوبی" و دیگر هنرمندان بهره‌ها برد. بنان خود بارها گفته بود که من پیشرفت خود را در موسیقی مرهون صبا و خالقی می دانم. می گویند بنان بم‌ترین صدای مردانه را داشت و صدای او در ردیف آواشناسی، صوت متوسط بود. اما لطافت و قدرت صدا از ویژگیهای آوای او بود. بعدها به صلاحدید"کلنل وزیری" و "خالقی"، صدایش را پایین‌تر هم آورد و چنین بود که صدایش گرم و گیرا و دل-انگیز شد. " صبا" می گفت: "بعضی تحریرها را هیچ کس به جز بنان نمی تواند درست بخواند" تحریر در اصطلاح موسیقی به معنی پیچیدگی در آواز، کشش صدا، غلت دادن آواز و پیراستن آواز از خشونت و زواید است. "فرهاد فخرالدینی" می گوید: "بنان به طرز عجیبی بر صدای خود مسلط بود و من هرگز ندیدم نتی را خارج، یا کم و زیاد بخواند." بنان در انتخاب شعر و درست ادا کردن آن، بیش از اندازه دقت می کرد و در نتیجه وقتی شعر را می خواند آن‌چنان را آن‌چنان-تر می‌کرد.
بنان در انتخاب شعر و موسیقی، سخت خوش سلیقه بود. " روح الله خالقی" می گوید: "صوت بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام" اگر به یکی از تصنیفهای بنان گوش بسپاریم، خواهیم دید که در اجرای آواز بنان، شکستن کلمه، نابجا خواندن، درنگ یا شتاب بی جا در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی شود. اوج، جای خود را دارد و فرود هم. اینجاست که هنر تبلور پیدا می‌کند و بنان را در صدر می‌نشاند. نوع ادای کلمات، جدا از آواز و همراهی موسیقی هم‌آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است. "علی تجویدی" می گوید: " مرا عاشقی شیدا" را هیچ خواننده ای توان اجرا نداشت جز بنان، که آنرا به درستی خواند و اجرا کرد.بنان علاوه بر شعر هایی که از سروده-های "رهی معیری" از سروده های "نواب صفا" نیز استفاده می کرد: یاد باد آن همدلی، آن همدمی، آن همرهی ساز محجوبی و آواز بنان، شعر رهی. از کارهای به جا مانده بنان می-توان به" بوی جوی مولیان" در بیات اصفهان که "روح الله خالقی " آنرا ساخته بود اشاره کرد. کار دیگری که نام بنان را بر سر زبانها انداخت و تا امروز هم اعتبار خود را حفظ کرده است تصنیف زیبا و پر مفهوم "من از روز ازل" ساخته استاد" مرتضی محجوبی" در مایه سه گاه است.در سال 1319 ه.ش. که رادیو تأسیس شد، بسیاری از هنرمندان به رادیو دعوت شدند که در صدر آنها بنان بود.که در سال 1321 این همکاری را پذیرفت و در برنامه "گلهای جاویدان"، "برگ سبز" و"گلهای رنگارنگ" که به همت شادروان" داوود پیر نیا" تهیه و تدوین می‌شد، عاشقانه به کار پرداخت. پس از آن بود که نام و آوازه بنان در همه جا پیچید و به عنوان یک آواز خوان و تصنیف خوان حرفه ای از شهرت جهانی برخوردار شد. بنان مردی مبادی آداب، خوش لباس، خوش بیان و بذله گو و مجلس آرا بود. موقع آواز خواندن همیشه لبخندی روی لب¬های این هنرمند می شکفت. و می گفت:" این لبخند، قیافه مرا در هر حال برای بیننده و شنونده آوازم قابل تحمل تر می کند" خانه بنان در بلندیهای جمال آباد شمیران، یادگارهای او را دارد. شاید هم اکنون نیز بتوان "حالا چرا" را در عشاق و بوسلیک، "امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم" را در ابوعطا، "به یاد صبا "را در سه گاه و "همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی" را در ماهور و هزاران اثر دیگر را را در آن سربالاییها شنید و لذت برد و هنر سحرآفرین او را تحسین کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چندین بار از ایشان برای اجرای برنامه در رادیو دعوت به عمل آمد اما بنان دیگر حوصله آن سالها را نداشت. در سالهای آخر عمر تنها سرگرمی استاد خاطرات گذشته و گوش دادن به نوارهای زیبای خود بود. یاد و خاطره استاد بنان را می توانید در "نور و نوا" که به یاد او تدوین و پرداخته شده است زنده کنید و یاد تندیسی بیفتید که در خانه، جای او را پر کرده است.

  • سیاوش اکبریان
قطار، صفیر کشان از تونل خارج شد .دور کوچکی زد ودر ایستگاهِ "چم سنگر"از نفس افتاد. 
چهارم نوروز بود .آفتابِ درخشانِ کوهستان ، گرم ومطبوع بود. پشت ایستگاه ، رود خانه در زیر پل می غرید وکف کنان می گذشت.
ایستگاه در دامنه ی تپه ای که رود خانه در پای آن می پیچید قرار داشت،ودرآن دورها،به سمت جنوب،چشم اندازی بسیار زیبا ، تا آنجا که در زیر پرده ای از مهِ لطیف بهار محو می شد،هویدابود.
هنوز در تنگه ها و تهِ دره های اطراف،برف نشسته بود وسفیدی می زد.خورشید تازه از لب کوه با لا آمده بود.چمن، که از بارانِ دیشب،هنوز تر بود،می درخشید؛همه جا می درخشید .همه چیز،پرتوِ مخصوصِ بهاری داشت،مگر کلبه ی آنان! 
  • سیاوش اکبریان